سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی اخبار باشگاه سایتیف پست الکترونیک نقل و انتقالات اوقات شرعی
قوانین سایت قوانین باشگاه اعضای کادر فنی باشگاه درباره ما تماس باما گالری عکس
< 1 2

90/6/9
9:45 ص

 

وصیت نامه شهید حاج حسین بصیر

یا ایها الذین اهل اذالکم علی تجاره تنجیلم من عذاب تومنون با الله ورسوله وتجاهدون فی سبیل ا لله وانفسکم ذالکم خیرولکم ان کنتم تفلحون یغفر لکم ذنوبکم جنات تجری من تحتها الانهار ومساکن طیبه فی جنات عدن ذالکم فوز العظیم واخوی تمبونها نصر ومن الله وفتح قریب و بشر الصابرین.»                                                                                  

الله اکبر اشهد ان لااله الا الله واشهدان محمد رسول الله و اشهد ان امیرالمومنین علی ولی ا... والحسن و الحسین حجه ا... و تسعه المعصومین من ولدالحسین حجه‌ا... ان الموت حق وان‌نکیراحق‌وان‌صراط‌حق‌والمرصادحق و المیزان حق و المعشر حق والحساب حق والجنه حق والوعدوالوعیدبهما حق .»                                                                         

پس از حمد و ثنای خدای تبارک وتعالی و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران وبا درود فراوان برشهیدان بخون خفتة فی سبیل ا...  از شهدای بدر وشهیدان کربلای حسین (ع) و شهدای کربلاهای سرزمین اسلامی ایران. سلام بر امت همیشه در صحنة مومن، امت رنج کشیده، امت مصیبت دیده وسلام بر رزمندگان جبهه‌های نور علیه ظلمت ؛جبهه های حق علیه باطل. مرگ بر آمریکای جهانخوار، مرگ برشوروی متجاوز ومرگ بر اسرائیل دسیسه باز، مرگ بر فرانسه تروریسم پرور، مرگ بر پیکاری، مرگ بر هرچه ضد انقلاب اسلامی، مرگ بر صدام ضد خدا، مرگ بر منافقین، مرگ بر حزب کثیف توده، مرگ بر دشمنان رهبر وروحانیت، مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر حاکمان مرتجع منطقه ، اما بعد خوانندگان محترم هم اکنون که این نامه را می‌خوانید من در میان شما وجمع شما نیستم ولی انتظارم این است که با دقت وتعمق وبا اندیشه این نامه را بخوانید وبیاندیشید امید است دینم را نسبت به شما ادا کرده باشم .این وصیت نامه بنده نالایق درگاه ذات احدیت است ؛بنده‌ای که با همه عیب نقص وضعف درصددجلب رضای خالق خویش خون بی رنگش را فدا وجان نا قابلش را برای رضای او به پیشگاهش تقدیم داشت تا شاید در جوار مولایش جای گیرد، انشا ا…

اما سخنم با شما عزیزان، آری! عزیزان ویاران دیرینه همسنگران! سلام، سلام بی شائبه مرا از عمق جان بپذیزید.عابدان شب سلام، شیران صحنه پیکار و نبرد سلام.پیامی برای تو دارم ،نه! درد دل با تو دارم. اسمم را نپرس، دانستن اسم من لازم نیست . من شهید م، شهید راه حق، درست است خوب مرا شناختی می‌دانستم برای تو آشنایم آخر من مدت های زیادی در کنار تو شبهای زیادی را گزرانده وروزهای زیادی را با تو سپری کردم آن زمانی که بسان قرص ماه در تاریکی سنگر می‌درخشیدی روبه قبله نیایش به طرف ا... دست دراز می‌کردی، آن زمانی که چشمها همه در خواب وچشم تو بیدار بود با ناله، جانسوزت ملائکه آسمان را هنگام سحر آن زمانی که پیر جماران برای پیروزی تو دعا می‌کرد تو برای سلامتی وطول عمر رهبر دعا می‌کردی، آه !  در کنار تو ای همسنگر چه دنیای شیرینی داشتم ،وقتی آن روز دشمن زبون دزفول را به موشک بست آن شب تودر سنگراز چشمهایت قطرات اشک چون دانه‌های مروارید روی گونه‌ات می‌غلطیدو قبضه اسلحه‌ات را محکم در دستت می‌فشردی وزیر لب می‌غریدی ،جز چند جمله بقیه‌اش برایم مفهوم نبود فقط این جمله برایم مفهوم بود که می‌گفتی دردمنشان بد کردار! اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشید شما با ما جنگ دارید کودکان بیگناه وخانه‌های مردم بی دفاع را چرا بـمـباران می‌کنید بـعد گـفتی صـدامـیان وآزاد مـردی ؟ حرام زاده‌ها که دین ندارند . ای همسنگر یادت هست می‌گفتی خدایا می‌شود یک روز با جمع دوستان کنار قبر حسین (ع) با هم دردو دل کنیم بعد بغض گلویت را می‌گرفت نمی‌توانستی حرفت را ادامة بدهی من ادامه دادم و حرفت را گفتم انشاا... روزی می‌شود که اولین زائر کربلا خانوادهای شهدا باشند این آرزوی هر دوی ما بود اما من به آرزویم که زیارت قبر حسین (ع) بود نرسیدم ولی خوشحالم که راه مولایم را پیمودم ولی تو ای همسنگر فرصت داری که راه بسته کربلا را  که امید هر دوی ما بوده و آرزوی همة عاشقان کوی حسین (ع) عزیز است با صبرت و با عزم آهنینت و با ایمان استورات و با مدد گرفتن از مولا و با کمک گرفتن از خداوند قادر  بازکنی همسنگر! تذکری دارم و این است، سعی کن چشمت برای خدا ببیند، گوشت برای خدا بشنود، قلبت برای خدا بتپد، پایت برای خدا برود دستت برای خدا باشدو اسلحه را بچکند. نکند، خدای نخواسته دستت بلرزد پایت بلغزد قلبت از تپش باز ایستند تو را به همسنگریت سوگند همسنگر ،تو را به خون گرم بهشتی مظلوم، تو را بخون سرخ سردار سپاه اسلام چمران عزیز سوگند، تورا به 72 تن شهید حزب جمهوری اسلامی و دیگر شهیدان محراب، پیر جماران را تنها مگذار. تو را به ناله‌های طفلان معصوم بابا از دست داده که نیمه‌های شب بهانة بابا می‌گیرند ،تو را به ناله‌های مادران داغدیده  تو را به قد خمیدة پدران شهیدکه عصای پیریشان را در راه اسلام فدا کردند، تو را به حق خواهران داغدیده، تو را به حق نوعروسان جامه سیاه بر تن کرده ،تو را بحق شهدای گمنام تو را بحق اسیران در بند صدام که هر لحظه از خدا طلب مرگ می‌طلبند و در زیر فشار جلادان استقامت می‌نمایند ،تو را بحق همسنگریت ای همسنگر کاری که باعث رنجش امام عزیز باشد انجام نده و امام بزرگوار را یار خوبی باش و سنگر را رها مکن بدان و آگاه باش دنیا را وفائی نیست، سعی کن برای سرای جاودانه و سرای آخرت توشه برگیری که راه بس درازی در پیش رو داری. همسنگر با تو سخن بسیار دارم ولی چه کنم باید خداحافظی کنم اما علاقه مند به گفته‌هایم هستی اگر خواستی بیش از این برایت بگویم فرصتی برایت پیش آمد بر سر مزارم بیا تابا تو سخن بگویم حتماً بیا لختی در سکوت در تنهایی کنار قبرم بنشین تا تجدید خاطره کنیم باور کن بس مشتاقم ،می‌دانی. می‌دانم بی وفا نیستی می‌آیی. کلام آخرم همسنگر امام را امام را امام را تنها مگذار همیشه مطیع و گوش به فرمان رهبر عزیز و بزرگوار باش. 

اما دردو دلم با شما امت قهرمان، امت بیدار، امت شهید پرور ،می‌دانم در طول انقلاب چه فداکاری که نکردید چه مصیبتهایی را که متحمل نشدید آری! پرچمهای سبز و سیاه بر بامهای خانه‌هایتان، این خود گواه این مطلب است .فداکاریهای تو را، ازخودگذشتگیهای تو را، و مبارزات جانانه تو را با چه زبانی می‌توان بیان داشت و چگونه می‌توان شکر کرد. از کدام مبارزه تو سخن بگویم. شما بودید که انقلاب کردید شما بودید که با فرمان رهبر ما دست خالی اما با ایمان کامل در مقابل توپ و تانک و مسلسل ایستادید و نظام پوشالی و بی ارزش طاغوتیان را در هم پیچیدید و پس از انقلاب در مقابل دشمنان اسلام خارجی‌ها و ایادی داخلی‌شان مردانه مقابله کردید تمام جیره‌خواران خان رذالت را یکی پس از دیگری در زباله دان تاریخ و بدست فراموشی سپردید و این شمایید که از اول جنگ تحمیلی تا کنون از بذل جان و مال دریغ ننمودید و باز این شما ملت شهید پرور بودید که عصای دست خود ،میوة دل و جگرگوشه گان خود را  برای استمرار انقلاب و برای نجات اسلام به جبهه‌ها اعزام داشته و می‌دارید باز هم شما بودید و هستید که وقتی پاره تنان  روی دست برادران سپاه و ارتش و بسیج تشییع می‌شودوباصدای دلنشین و مهربانتان فریاد می‌زنید این گل پر پر ماست /هدیه به رهبر ماست ملت قهرمان و متعهد به قرآن و رهبر !این شمایید که فشارهای اقتصادی و فشارهای متعدد دیگر را با بردباری و متانت خاص که مخصوص امت حضرت محمد (ص) را تحمل کرده و می‌کنید . اما سخن اینجاست همة این فداکاریها را شما کوخ نشینها شما مستضعفین شما طبقة محروم جامعه ما انجام دادید نه طبقة مفرح و کاخ نشین نه طبقة زرمندان و زورمندان نه محتکرین و گرانفروشان نه اربابان و چپاولگران، بنابراین سنگینی و مشکلات از قبیل داغ فرزندان، داغ شوهر، داغ پدر، داغ برادر، داغ بهشتی‌ها، چمران‌ها، رجایی‌ها، باهنرها،  شهید آیت الله دستغیب‌ها و هزاران داغ دیگر را شما محرومین برسینة خودتان دارید پس بار انقلاب بر دوش شما بوده و هم اکنون نیز هست لذا باید توجه داشت برای تداوم انقلاب و بقای انقلاب و تحویل انقلاب به صاحب اصلی‌اش امام زمان (عج) همة شما موظفید گوش به فرمان رهبر و روحانیت متعهد خط امام بوده و باشید، شما موظفید در همه حال در تمام سنگر های این انقلاب از سنگر مسجد تا سنگر جبهه و جمعه هموراه حضور به هم رسانید و مداوم در صحنه باشید سستی و دلسردی و توقف نداشته باشید، شما را سوگند بخون سرخ شهدای پاکباخته این انقلاب، شما را به خون سرخ شهدای محراب و روحانیت عزیز، شما را به خون سرخ شهدای گمنام هویزه وخونین شهر و دیگر شهدای جبهه‌های نور علیه ظلمت ، دست از دامن رهبر نکشید، از روحانیت متعهد دست برندارید سراپا گوش باشید تا خدا و امام زمان (عج) و نائب بر حق امام زمان (عج) ؛پیر جماران از اعمالتان، از رفتارتان خشنود گردند، انشاء الله اجرکم عند الله

اما روی سخنم به استادان عزیز ،سروران بزرگوار پیشتازان صحنه‌های پیکار و پپیشرو و روحانیت متعهد؛ روحانیت خط امام و در راه امام، رهنمایان دلسوز، یاوران مستضعفین، غمخواران، کوخ نشین دل دادگان امام زمان (عج) شاگردان مکتب حضرت امام صادق (ع) از شما تقاضا مندم عاجزانه و ملتمسانه، تقاضای یک شاگرد کوچک، خیلی خیلی کوچک و ضعیف و ناتوان، در تمام حال امام را تنها نگذارید که نخواهید گذاشت به کوخ نشینان توجة بیشتری کنید به محرومین نظر بیشتری داشته باشید آنها شما را دوست دارند موظفند دوست داشته باشند آنها از شما فرمان می‌برند وظیفه دارند فرمان ببرند، من خودم عقیده‌ام، این است علاقه‌ام تا حدی است که گرد کفش روحانی متعهد و مؤمن به انقلاب را سرمة چشمهایم کنم و این را همسنگرانم دانسته و می‌دانند. در پایان امام را امام را امامم را تنها مگذارید . انشاءالله

اما صحبتی با تو مادر « الجنه تحت اقدام امهاتها»مادر سلام . مادر به دستور تو عمل کردم . مادر به فرمان تو گردن نهام . مادر آرزوی تو را برآورده کردم . مادر مرا ببخش مادر حلالم کن و مادر از من راضی باش . مادر تو شیرم دادی مادر تو بزرگم کردی مادر تو مهر حسین (ع) را آن زمانی که در دلت جای داشتم ،آن زمانی که مرا به دنیا آوردی ،آن زمانی که شیرم می‌دادی ،در دلم جای دادی ،تو بودی سر گهواره‌ام زمزمه می‌کردی و از کربلای حسین (ع) می‌گفتی و گریه می‌کردی ،بی مناسبت نبود گریه‌ات . تو آنقدر به سرور شهیدان علاقه‌مند بودی که مرا حسین نام نهادی، خوشحالم  از این اسم زیبایی که برایم انتخاب کردی گرچه  من لایق این نام مقدس نبودم ونیستم ولی مفتخرم و سرافرازم. مادر از تو تشکر می‌کنم، از درگاه حسین(ع) تقاضا دارم که از خدا بخواهد مادرم را به خاطر محبتهایی را که در حقم نموده و زحمتهایی که برایم متحمل شده او را ببخشد و در جوار رحمت خود جای دهد، انشاءالله .مادر با تو سخن دارم : صبور و بردبار باش و با متانت که مخصوص یک مادر مهربان است فراغم را تحمل کن همانطور که برای من مادر دلسوز، مهربان، با وقار و زحمتکش بوده‌ای برای همسر و فرزندانم نیز باش .مادر فرصتی دست داد شبهای جمعه را فراموش نکن اول برو بر مزار یاران و همسنگران، بعد به دیدنم بیا ،آمدن تو در کنارم به من آرامش می‌بخشد و به تو قوت. به خانوادهای شهدا سرکشی کن و دست نوازش بر سر طفلان معصوم آن دسته از فرزندانی که پدران عزیزشان را از دست دادند بکش و هر وقت دلت گرفت سر نماز و دعا، امام را که نور چشم ملت و قلب تپندة این ملت است  دعا کن، والسلام.

پدر بزرگوارم سلام : خدای را سپاس می‌گذارم که نعمت بزرگی به من عطا کرده، نعمت پدری خوب و مهربان، پدری دلسوز و دوراندیش پاک و بی آلایش در خط امام و پیرو ولایت فقیه . پدر جان از پیشگاه تو طلب عفو و بخشش دارم اگر به وظیفة شرعی و اسلامی خودم نسبت به تو عمل نکردم، مرا عفو کن. از درگاه خداوند بزرگ برایم طلب بخشش نموده و در فراغم شکیبا باش، صبوری پیشه کن که خدا صابران را دوست دارد، همچنان که برای من پدری بسیار دلسوز و مهربان بودی برای همسر و فرزندانم نیز چنین باش در هنگام نماز امام را دعا کن شبهای جمعه به دیدنم بیا اول بر مزار همسنگرانم برو و بعد پیشم بیا که بس مشتاقم

و اما سخنم با تو ای همسرم : درود بر تو که کوه صبر و استقامتی درست گفتم این را در طول زندگی مشترکمان اثبات کردی چه زمانی که با فقر و نداری دست و پنجه نرم می‌کردی و چه آن هنگام که از تو جدا می‌شدم وبرای یاری اسلام عزیز به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل به رزمندگان اسلام می‌پیوستم، مرحبا به مادری که چون تو شیر زنی را در دامن خود پرورش داد آفرین به پدر که تو را تحت تعلیم و تربیت قرار داده به اجتماع اسلامی و انسانی تحویل داده مرحبا به تو ، به صبر تو، به قناعت تو، به شجاعت تو، تو هموراه معشوق و مایة آرامش برایم بودی هم همسری مهربان و قابل تحسین برای من و هم مادری دلسوز و مهربان برای فرزندانم .همسرم در فراقم شکیبا باش صبور و بردبار . امروز،روز جزع نیست امروز ،روز پایمردی و استقامت  است روز امتحان، روز تلاش، رسالتی بر دوش ماست که لنگ لنگان با عزمی راسخ، گر چه با نقص زیاد ولی با قلبی مملو از عشق به خدا و عشق به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و عشق به رهبر و امام مهدی (عج) و روحانیت متعهد در خط رهبر انجامش دادم امید است خداوند بزرگ از من بپذیرد و اما امروز تو رسالتی بس سنگینتر و مسئولیتی بزرگتر بر دوش داری بکوش ،که سلامت به مقصد برسانی. هر گاه دلت تنگ شد بغض گلویت را فشرد یاد زهرا (س) کن و یا اسیری زینب(س) استقامت زینب(س) مبارزه زینب(س) ورسالت زینب(س) . در هر شب جمعه به مزارم بیا، می‌دانم آنجا آرام خواهی گرفت هنگام نماز امام مرا دعا کن، همواره در خط امام باش زیرا سعادت دنیا و آخرت در کنار رهبر است، والسلام

اما روی سخنم با فرزندانم :جگر‌گوشه‌گانم، پاره‌های تنم عنان صبر را در کف گرفته و به یاد رقیه حسین (ع) سختیهایی که فرزند دلبند و بزرگوار شهید کربلا متحمل شد باشید رقیة عزیز تازیانه خورد، سیلی خورد ،پیاده با پای برهنه روی سنگ و خار، دوید ولی طاقتش طاق نشد . میوه‌های دلم فرصت نشد، موقعیتی دست نداد که محبتم را به شما ابراز کنم و میزان علاقه‌ام را به شما بفهمانم، دلم می‌خواست در کنار شما توقف کنم ولی امروز جای توقف نبود دلم می‌خواست پیش شما باشم ولی مسألة انقلاب بود و اسلام، دلم می‌خواست خنده‌هایتان را ببینم ولی ناله‌های بچه‌های بابا از دست داده آرامم نمی‌گذاشت، دلم می‌خواست با شما بازی کنم ولی یاد آن بچه‌ها که بابا در کنارشان نبود مرا به آتش می‌کشید، دلم می‌خواست با شما و همراه شما به گردش بروم ولی امروز روز تفریح نبود، دلم می‌خواست در این چند صباح عمر در خانه بودم ولی اسیران ما در زندان بغداد ودوری یاران خوب وتنهائی برادران در جبهه نمی‌گذارد . می‌دانم شما به من حق می‌دهید ولی می‌خواهم به عنوان تذکر بگویم روزگاری است که نفس اسلام یعنی جان اسلام جان انقلاب وامید مسلمین وناموس ملت غیور ایران، در خطرو است، مورد تاخت و تاز لشکریان ابرهه زمان، نمرود ونمرودیان وفرعون وفرعونیان است . آیا آسوده نشستن، آرام گرفتن، خوردن وخوابیدن،گفتن و خندیدن بی تفاوت بودن، کار هیچ انسانی مسلم، کار هیچ انسان مؤمن، کار هیچ انسان عاقلی می‌تواند باشد ؟ من معتقدم حتی حیوانات با غیرت هم در موقعیتی که به آنها حمله می‌شود آرام نمی‌گیرند مگر آن دسته از حیواناتی که مثل خوک ویا خوک صفت باشند که با صدای هیاهوی دیگران فرار می‌کنند یا دائم به شهوترانی، لذت مادی، و دنیوی، مشغول می شوند وگرنه امروز روز امتحان است به قول شاعر که می‌گوید

:فــولاد بــه پنجـه قضا موم شود/موجودبه یک حادثه معدوم شود

/نامــردی ومــردانگی اهل جهان/از گـــردش روزگــار معـلوم شود.

آدم دین‌دار ،آدم مسلمان، آدم متعهد، آدم با غیرت آدم با شرف ،با انسان نما وآدم نما فرق دارد. آدمیت، به اسکلت آدم بودن نیست بلکه رفتار، کردار وگفتار او معرف شخصیت او، معرف حیثیت او، معرف مقام ومنزلت اوست. بنابراین جگر گوشه‌هایم همواره در خط امام باشیدگوش به فرمان امام باشید.  هر وقت دلتان تنگ شد با مادرتان سر مزارم به دیدن من بیائید امید من به شماست.          

 

ادامه مطلب...

  

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ